وارن بافت و دارایی ۸۰ میلیارد دلاری او
از وال استریت گرفته تا مِین استریت، همگی وارن بافت را بزرگترین سرمایهگذار عصر حاضر میشناسند. این مردِ ۸۸ میلیارد دلاری بر حسب اتفاق ۸۸ سال هم دارد! هنوز هم نوشیدنی موردعلاقهاش Cherry coke را مینوشد و ساندویچ مکدونالد میخورد و سرمایهگذاری هم میکند.
تاکنون کتابها و مستندهای زیادی دربارۀ او نوشته و ساخته شده است. او منبع جملات قصار بسیاری است که سرمایهگذاران معتقدند باید این جملات را همچون کتاب مقدس محترم بشمارند.
شرکت هلدینگ او، برکشایر هاتاوِی، میزبان جلسۀ سالانۀ «گردهمایی سرمایهداران» است، جلسهای که مردم از قبل، بیرون سالن منتظر میمانند تا بتوانند در صندلیهای جلو بنشینند.
بر کسی پوشیده نیست که چرا سرمایهداران سعی میکنند شیوه و نگرش وارن بافت به زندگی را در پیش بگیرند.
با ذکر چند مثال، به عظمت ثروت او پی خواهید برد:
- دارایی او از تولید ناخالص داخلی کشور کاستاریکا بیشتر است.
- دارایی او ۱۰ برابرِ دارایی جورج سوروس و ۵ برابر دارایی ری دالیو (مدیر مؤسسه بریج واتر) است.
- او میتواند به تمام مردم آمریکا ۲۵۰ دلار بدهد و همچنان چند میلیون دلار برایش باقی بماند.
- شرکت برکشایر هاتاوی در صدد است تا به زودی سود سهام خود را به مبلغ ۱۲ میلیون دلار در روز یا به عبارتی ۵۰۰ هزار دلار در ساعت برساند.
گرچه تمامی این موارد اطلاعات بدیهی هستند که تقریباً همه میدانند، اما داستان اینکه چگونه توانست چنین ثروت عظیم و شرکتهای زیادی را به وجود آورد، زیاد معروف نیست. درحالیکه خیلیها میدانند که وارن بافت مدیر شرکت برکشایر هاتاوی است، اما کمتر کسی میداند که برکشایر صاحب شصت شرکت زیرمجموعه است.
برندهایی چون Duracle Batteries، Kraft Heinz، Geico Insurance (بله، همان شرکتی است که در تبلیغاتش از یک مارمولک انیمیشنی استفاده میکند که با لهجۀ کاکنی صحبت میکند). بسیاری از برندهای برجستۀ آمریکا زیر نظر برکشایر فعالیت دارند. حتی کمتر کسی میداند که داستان سرمایهگذار شدندش و تعهدش به سرمایهداری به ۷۷ سال پیش برمیگردد. شاید مسیر موفقیتش درخشانتر از جایگاه والای کنونیاش باشد.
سالهای نخست زندگی و تحصیلات
واقعاً عجیب و در عین حال جالب است که بزرگترین سرمایهگذار تاریخ، یک سال پس از وقوع بدترین رکود بازار به دنیا آمد. وارن بافت در روزهای آغازین رکود اقتصادی بزرگ، در شهر اوماها، ایالت نبراسکا به دنیا آمد. او از همان ابتدا به سرمایهگذاری استعداد و علاقه نشان داد. زمانی که رکود اقتصادی در اوج خود به سر میبرد، پدرش یک شرکت کارگزاری سهام تأسیس کرد. در کتابخانۀ پدرش، کتابهای بسیاری دربارۀ سرمایهگذاری وجود داشت. وارن در دوران نوجوانی تمام این کتابها را مطالعه کرد و برخی کتابها را بیش از یک بار خواند. وقتی فقط یازده سال داشت، در سهام سرمایهگذاری میکرد. وقتی دوازده سال داشت مالیات پرداخت میکرد و با یک ماشین پینبال کسبوکار موفقی برای خود راه انداخت. در همین بحبوحه بود که معجزۀ بهرۀ مرکب را کشف کرد.
او اغلب این نقلوقولِ منسوب به آلبرت اینشتین را بازگو میکند «بهرۀ مرکب هشتمین مورد از عجایب دنیاست.» وقتی جوان بود جدول بهرۀ مرکبِ معاملات گوناگونی که قصد داشت در آنها سرمایهگذاری کند را با دست روی کاغذ میکشید. او عاشق این بود که در ذهنش تجسم کند چطور میتوان از حاصل سود سرمایهگذاریاش، مجدداً سود بیشتری کسب کند. وارن بافت بهطور منسجم و پیوسته این کار را بیش از نیم قرن انجام داد و اکنون شاهد نتایج اعجابانگیز آن هستیم.
یک نمونۀ بارز از بهرۀ مرکب. وارن بافت در نامهای که برای سهامداران شرکت برکش
یر هاتاوی در سال ۲۰۱۸ نوشته بود میگوید اولین سرمایهاش را (۱۱۴ دلار و ۷۵ سنت، مبلغی برابر ۲ هزار دلارِ الان) در صندوق سرمایهگذاری بدون کارمزد S&P 500 سرمایهگذاری کرد، زمانی که نامهاش را نوشته بود ارزش این مقدار پول برابر با ۶۱۸۰۱۱ دلار بود. همۀ این پولها حاصل سرمایهگذاریهای مجدد و بهرۀ مرکب است و هیچ سرمایۀ جدیدی اضافه نکرد. این یعنی به ازای هر ۱ دلار توانست ۵۲۸۸ دلار سود کند. بهرۀ مرکب یعنی بهرهروی بهره، بازده روی بازده. پنجاه سال به صورت صحیح سرمایهگذاری کنید و در آخر ۸۸ میلیارد دلار از آن شما خواهد بود.
از نظر بافت، این اصل فراتر از صرفاً تجمیع عواید و سود سهام شرکت است. این اصل فراتر از ارقام در حال رشد است و فلسفهای برای تجارت و زندگی محسوب میشود. هر سال که میگذشت تلاش، تجربه و تخصص او دوچندان میشد و در نتیجه موفقیت بیشتری برای او به ارمغان میآورد.
بافت در سن ۱۶ سالگی در مقطع دبیرستان فارغالتحصیل شد و پدرش اصرار داشت که به دانشگاه برود. او از سرمایهگذاری در سهام سود بسیار خوبی به دست میآورد و احساس میکرد دانشگاه رفتن فقط وقت هدر دادن است. بااینحال، اصرار پدرش نتیجه داد. او در دانشگاه نبراسکا در رشتۀ تجارت مشغول به تحصیل شد و سپس برای ورود به مدرسۀ کسبوکار هاروارد درخواست داد. اما او را نپذیرفتند. هنوز که هنوز است دانشگاه هاروارد به اینکه او را نپذیرفتند غبطه میخورند.
او بعدها عنوان کرد نپذیرفته شدنش از سوی مدرسۀ کسبوکار هاروارد یکی از بهترین اتفاقهایی بود که میتوانست برایش رخ بدهد. غالباً اینگونه است که مسیرهای اشتباه زندگی، آدم را به سمت مسیرهای درست هدایت میکنند. آدم هرگز هنگام ناکامی چنین نگرشی ندارد، بلکه سالها بعد که به گذشته نگاه میکند به چنین نتیجهای میرسد. حال، وقتی وارن بافت به شصت سال گذشته نگاه میکند، به چنین نتیجهای میرسد. پذیرفته نشدنش از سوی مدرسۀ کسبوکار هاروارد باعث شد به دانشگاه کلمبیا برود، جایی که بزرگترین راهنمای خود را پیدا کرد: بنجامین گراهام.
ارزشِ داشتنِ مربی
بافت پس از اتمام تحصیلش در دانشگاه کلمبیا، زیر نظر «سرمایهگذار ارزشی» بزرگ، بنجامین گراهام شروع به کار کرد.
هیچکس به اندازۀ گراهام روی سبک کار، موفقیتهای متعدد و ماندگاری بافت تاثیرگذار نبود. اغلب از کتاب «سرمایهگذار هوشمند» گراهام بهعنوان کتابی که بیشترین تأثیر را روی وارن گذاشته است، یاد کردهاند. میلیونها نفر این کتاب را خواندهاند و همچنان باهوشترین سرمایهگذاران والاستریت را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
بهطور خلاصه، سرمایهگذاری ارزشی، چیزی شبیه خرید اجناس تخفیفخورده است. شما میخواهید داراییهای باکیفیتی خریداری کنید که قیمتشان کمتر از ارزششان است (یعنی تخفیف خورده است). سپس هرگاه بازار متوجه شود که قیمت سهامی زیر قیمت بازار است، خریداران آن سهام را میخرند تا قیمتش برابر یا بیشتر از ارزشش شود. مفهومش آسان است و عملی کردن آن دشوار.
برکشایر سهام شرکتهایی را میخرد که برندهای قوی و معروفی دارند (مانند Coke، Kraft، Heinz و Geico) و گردش نقدینگی عظیمی به راه میاندازد.
درحالیکه بافت ترجیح میدهد مالکیت شرکتها را بهطور تمام و کمال در اختیار داشته باشد، مدیریت آنها را به همان مدیران سابقشان واگذار میکند. او غالباً در نامههایش از رهبری شرکتهای اجرایی تعریف و تمجید میکند، شرکتهایی که همگی میلیونها دلار ارزش دارند. این شرکتها دارای تیم مدیریتی هستند که چند دهه در این سمت منسوب هستند و یکی از عوامل موفقیت برکشایر در طی این سالها همین است.
برکشایر هاتاوی شهرت تمام عیاری دارد. سهامداران و شرکتهای زیرمجموعهاش احترام زیادی برای این شرکت قائلند. وارن بافت، فرهنگی بنا نهاده است که اعتبار در آن حرف اول را میزند این گفتۀ او معروف است که «کسب اعتبار چندین دهه طول میکشد، اما تنها چند دقیقه طول میکشد تا این اعتبار را از بین برود.» شایان ذکر است که اعتبار او در گرو این نیست که همیشه درست میگوید. بلکه در گرو این است که همواره به اشتباه خود اعتراف میکند. هم از بهترین تصمیمات و هم از بدترین تصمیماتی که گرفته در نامههایش سخن گفته است. او تلاش میکند اندوختههای خود را به سهامدارانش بیاموزد و به آنها نشان دهد در آینده چه تغییری در کارش خواهد داد.
بافت در بحران اوراق قرضۀ بیارزش، سهم بزرگی در شرکت سالامون برادرز، معاملهگر پیشگام اوراق قرضه در آن زمان، خریداری کرد. زمانی که برای این شرکت رسوایی به بار آمد، بافت ریاست آن را به عهده گرفت. بافت شخصاً در کنگره حاضر شد، سوگند خورد و شهادت داد که چگونه به تمام اعضای شرکت توصیه کرده بود که از اعتبار شرکت محافظت کنند. به آنها گفت بیندیشند، ببینید اگر حاصل کاری که انجام میدادند روی جلد مجلۀ والاستریت نشان داده میشد، باز هم به انجام آن کار مبادرت میورزیدند. او به کارکنان شرکت گفت اگر کاری کنند که سرمایه شرکت از بین برود، با آنها کنار خواهد آمد، اما اگر اعتبار و آبروی شرکت را لکهدار کنند، به کسی رحم نخواهد کرد.
این شیوۀ کار که از گراهام آموخته بود، پایه و اساس موفقیت کنونی شرکت برکشایر هاتاوی است.
اعتبارش باعث جذب شریک و دستیار بزرگش چارلی مانگر نیز شد.
قدرت شرکا: ظهور برکشایر
چارلی مانگر، اهل اوماها که نایبرئیس شرکت برکشایر هاتاوی است، دست کمی از وارن بافت ندارد. این وکیل فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد است. او میلیاردر، دوست بافت، مشاور و قدیمیترین شریک تجاری بافت است.
مانگر نیز تأثیر بسزایی روی سبک سرمایهگذاری بافت داشت. بافت خرید سهامهای منصفانه با قیمت فوقالعاده را از مانگر آموخت. اگر سهام با قیمت ارزان میخریدند، صرفنظر از خوب یا بد بودنشان، به مرور زمان سود میدادند. گراهام این اصل را «حاشیۀ امنیت» نامید. بافت علناً عنوان کرده است این مانگر بود که به او کمک کرد یاد بگیرد چگونه سود یک سرمایهگذاری را افزایش دهد و تجارت آنها با خرید سهام منصفانه با قیمت فوقالعاده گسترش یافت. بدون مانگر، برکشایر نمیتوانست صاحب چنین کسبوکارهای برجستهای شود.
بافت بارها گفته است که او و ماگنر طی چهل سال شراکتی که با همدیگر داشتهاند، حتی یک بار هم با یکدیگر بحث نکردهاند.
چه چیزی باعث شده است که شراکت این دو نفر چنین خوب پیش برود؟
- تجربۀ مشترک: هر دو اهل اوماها هستند و هر دو در میوهفروشی پدربزرگ بافت کار میکردند.
- طرفدار پروپاقرص کتاب: بافت و مانگر هر دو به این معروف هستند که به شدت اهل کتاب خواندن و حامیان دوآتشۀ یادگیری مادامالعمر هستند.
- مهارتهای تکمیلکننده: مانگر وکالت خوانده است و بافت مدیریت بازرگانی.
- احترام متقابل: هر دو برای خودشان نابغهای هستند، اما به نظر و تجربۀ یکدیگر احترام میگذارند.
دفاع بافت از سرمایهداری
بافت در آخرین جلسهای که برای سهامداران خود برگزار کرد گفت: «من یک سرمایهدار دوآتشه هستم.» او در نامههای متعددی که برای سهامداران خود مینویسد گفته است، به لطف نوآوری سرمایهداران، بالاخص سرمایهداران آمریکایی، نرخ کالاها و خدمات همچنان کاهش خواهد یافت.
نرخ کالا یک بحث است… نابرابری اقتصادی هم بحث جدالبرانگیز دیگری است. بافت در نامۀ خود به سهامداران در سال ۲۰۱۵ بیان کرد تمام بچههایی که در آمریکای امروزی به دنیا میآیند خوششانسترین انسانهای تاریخ هستند، فارغ از اینکه چه سهمی از این نمودار ثروت داشته باشند. هیچ چیز نمیتواند در تأمین نیازهای مردم و عرضۀ کالاهایی که مردم در آینده به آنها نیاز پیدا خواهند کرد، با سیستم سرمایهگذاری آزاد رقابت کند.
آمازون پرایم را درنظر بگیرید که چه بر سر اضافهبهای خردهفروشی آورده است (یک راهنمایی کوچک: نابودش کرد!)، شرکت اوبر را درنظر بگیرید که چه بر سر نرخ کرایه تاکسیها آورده است (کاهش نرخ کرایه). شرکت ایر بی.ان.بی را درنظر بگیرید که با نرخ رزرو هتلها چه کرده است (کی فکرش را میکرد اقامت در خانههای افراد غریبه تبدیل به چنین کسبوکار پررونقی شود). و بیتکوین و بلاکچین را درنظر بگیرید که تغییری در گردش وجوه مالی در سراسر جهان ایجاد کردهاند؛ بانکها و دستمزدهایشان را دور زدهاند.
حق با بافت است، درست همانگونه که موج خیزان تمام قایقها را بلند میکند و بالا میبرد، نظام سرمایهداری و نیروهای بازار آن نیز سطح زندگی را بالا میبرند.
بافت نسبت به آمریکا بهعنوان بستر نوآوری بسیار خوشبین است.
او مینویسد: “۲۴۰ سال است که مقابله با آمریکا کار اشتباهی بوده است، و اکنون نیز زمان خوبی برای شروع نیست. غاز تخم طلاییِ تجارت و نوآوری آمریکا روز به روز تخمهای بزرگتر و بیشتری خواهد گذاشت. وعدۀ آمریکا مبنی بر اجرای طرح رفاه اجتماعی مردم تحقق خواهد یافت و شاید حتی میزان مبلغ این طرح را افزایش دهند. و بله، کودکان آمریکایی زندگی بهمراتب بهتری نسبت به والدینشان خواهند داشت.”
با توجه به قدرت درآمدزاییِ شگفتانگیز برکشایر هاتاوی و ارزش بسیار هنگفت وارن، فکر میکنید ادعای وارن بافت محقق نخواهد شد؟
وارن بافت علیرغم اینکه رئیس شرکت برکشایر هاتاوی است، ۲۵ سال است که سالیانه ۱۰۰ هزار دلار حقوق میگیرد. با وجود ثروتی که دارد، زندگی کمهزینهای را میگذراند. هنوز در همان خانهای زندگی میکند که پیش از شهرت و ثروت میلیاردیاش خریده بود. هنگامی که مسیر ۵ دقیقهای به ادارهاش را طی میکند، میان راه توقف میکند و یک ساندویچ مکدونالد میخرد. پول آن را دقیق حساب میکند، اگر بازار کساد باشد، ۲٫۶۱ دلار، و اگر بازار پررونق باشد، ۳٫۲۷ دلار میپردازد.
درست است که ۹۹ درصد ثروت او مربوط به سهامش در شرکت برکشایر هاتاوی است، اما قول داده است که تمام این سهامش را به خیریههای گوناگون اهدا خواهد کرد. او و چهارده میلیاردر دیگر منجمله بیل گیتس چنین وعدهای را دادهاند.
وارن بافت هرگز وارن بافت نمیشد اگر تنها به شوق مالاندوزی وارد این حرفه میشد. ثروتی که دارد او را در رتبۀ سومین فرد ثروتمند جهان پس از جف بزوس و بیل گیتس قرار میدهد. شاید اگر تنها انگیزهاش پول روی هم کردن بود، بعد از آنکه داراییاش به ۱۰۰ میلیون دلار یا ۱ میلیارد دلار رسیده بود، خود را بازنشسته میکرد.
او میتواند مانند یک مدیر صندوق سرمایهگذاری، سالانه میلیاردها دلار برای خود در نظر بگیرد و با توجه به سابقهای که دارد هیچکس خم به ابرو نخواهد آورد، اما این کار را نمیکند. چیزی بسیار ارزشمندتر و پایدارتر از میل به مالاندوزی، به وارن بافت انگیزۀ کار کردن میدهد: اشتیاق. موفقیتش حاصل اشتیاقش به کار کردن است، نه اشتیاق برای مالاندوزی.
اشتیاق بافت فراتر از صرفاً پول درآوردن، داراییهای مادی و حتی شهرت و اعتبار است. اگر به او اصرار میکردید که بگوید آیا حاضر است رایگان کار کند، خیلیها از اینکه اعتراف کند حاضر است این کار را بکند تعجب نخواهند کرد؛ اما رایگان کار کردن جدول بهرۀ مرکب چندان جالبی را به وجود نخواهد آورد.
دیدگاهتان را بنویسید